تصميم گرفتن بر اساس ارزشهاي شخصي، شما را به فردي سالم، شاد و سازنده تبديل خواهد کرد.
تصميمگيري درست نبايد سخت باشد.
تغيير شغل، خريد يا فروش خانه، ازدواج کردن يا طلاق گرفتن.
بدون شک اينها، تصميمات بزرگ زندگي هستند که به فکر، برنامه و تلاش نياز دارند. بنابراين، اطلاعاتي به دست ميآوريد، فکر ميکنيد، نصيحتها را ميشنويد و گزينههاي مختلفي را درنظر ميگيريد به اميد اينکه تصميم گيري درست را انجام دهيد.
بسياري از مردم، براي تصميم گرفتن به ماهها و يا حتي سالها زمان نياز دارند. ايجاد تغييرات ضروري ترسناک به نظر ميرسد و اين ترس از اتفاقات ناشناخته، ممکن است شما را متوقف سازد.
بنابراين، انتخاب ميکنيد که تصميم نگيريد.
و شما بدبخت به نظر ميرسيد.
شما به دنبال ديگر راهها براي شرايط موجود ميگرديد و هيچ چيز به درستي کار نميکند.
حقيقت اين است که شما نميتوانيد تصميماتي را بگيريد که با ارزشهاي شخصيتان سازگاري ندارند.
ارزش کلمهاي است که بسياري به آن بيتوجهي ميکنند، اما ارزشها هنوز مهمترين عامل انگيزهي ناخودآگاه محسوب ميشوند و وقتي به آنها بيتوجهي شود، زندگي را ويران ميکند. وقتي ارزشهاي شما مهم محسوب نميشوند، شما عصباني و بياحساس ميشويد و يا حتي احساس نااميدي ميکنيد. شما با خود و اطرافيانتان، احساس ناراحتي ميکنيد و به آنها بياعتماد ميشويد، و زندگي سخت به نظر ميرسد.
از خودتان اين سوال را بپرسيد: “چه چيزي براي من مهم است (نسبت به شرايطي که با آن روبهرو هستم)؟” اگر ميخواهيد هم? ارزشهاي خود را بدانيد، از خودتان بپرسيد: “چه چيزي براي من راجع به زندگي مهم است؟” اين کار، انگيزههايي را مانند آزادي، خانواده، ثروت، صميميت، کيفيت، دستاورد، خلاقيت و معنويت براي شما آشکار مي سازد. صدها چيز ارزشمند و مهم براي شما وجود دارند. راه درست يا غلطي براي مشخص کردن ارزشهاي شما وجود ندارد. تمام اين راهها، خود شما هستيد و حس شما اشتباه نميکند.
توجه کنيد: درستي، يک ارزش محسوب نميشود. درستي چگونگي اجراي ارزشهاي شما است. اگر شما بسيار صادق باشيد و يک کيف پول روي زمين پيدا کنيد، کاري که شما انجام ميدهيد ميتواند درست يا نادرست باشد. اگر کيف پول را دستنخورده برگردانيد، کار درستي انجام دادهايد و اين کار با صداقتي که داريد همخواني دارد، و بدون توجه به شرايط خود، از کاري که انجام دادهايد احساس خوبي خواهيد داشت. اگر کيف پول را برنگردانيد و يا پول را برداريد و اين کار با ارزشهاي شما همخواني نداشته باشد، احساس خواهيد کرد کار اشتباهي کردهايد. ديگر افراد که کيف پول را برميدارند و صداقتي ندارند، احساس بدي پيدا نخواهند کرد.
شما با ارزشهاي خود زندگي ميکنيد، حتي اگر درباره آنها چيزي ندانيد. به گذشته خود فکر کنيد، به زماني که طبق ارزشهاي خود زندگي نميکرديد، حال نحو? زندگي خود را با معيارها و ارزشهاي خود بسنجيد. آيا نحو? زندگي شما، طبق ارزشهايتان بوده است؟
احتمالا بسياري از اقدامات شما در راستاي ارزشهايتان بوده است. مثلا غالبا فردي باصداقت بودهايد. اگرچه ممکن است پذيرفتن اين که سه ارزش اصلي شما چه هستند سخت باشد، ولي با پذيرفتن آنها، درک خويشتن و انگيزهها براي باقي زندگي راحتتر خواهد بود.
به ياد داشته باشيد، درست يا غلطي براي ارزشها و انگيزههاي شما وجود ندارد. آنها بخشي از خود شما هستند.
هر يک از ارزش هاي خود را درنظر بگيريد و از خودتان بپرسيد “آيا (تصميمي که ميخواهيد بگيريد يا موقعيتي که درآن قرار داريد) با ارزش شما همخواني دارد؟ و قاطعانه با بله يا خير به اين پرسشها پاسخ دهيد. نبايد در جواب هايي که ميدهيد ترديد داشته باشيد. با خودتان صادق باشيد.
وقتي که اين کار را انجام دهيد، راحتتر تصميم خواهيد گرفت. اگر جواب هاي شما همه بله يا خير بود، تصميم شما واضح خواهد بود. اگر به صورت ترکيبي از بله يا خير پاسخ داده بوديد، در جوابهاي خود بازنگري کنيد و با توجه به اولويتهاي خود به تصميم درست برسيد. براي مثال، اگر جواب شما با توجه به ارزش اولتان بله و با توجه به ديگر ارزشها نه بود، اين امکان وجود دارد که خود را با شرايط وفق دهيد. اگر پاسختان با درنظر گرفتن ارزش اول نه بود، بايد تغييراتي را ايجاد کنيد زيرا ممکن است سلامتي و شادي شما به خطر بيافتد.
براي درک بهتر اين موضوع، کارگران يک شرکت را در نظر بگيريد که «آزادي» ارزش اول آنها است. اگر روزي برنامهاي به کارگران داده شود تا مطابق با آن کار کنند و آزادي کامل، از آنها گرفته شود، آيا کارگران از زندگي و کار خود راضي خواهند بود؟ مسلما نه، زيرا اين شرايط با ارزش اول آنها مطابقت ندارد.
پيدا کردن مسير زندگي فقط مجموعهاي از اقداماتي نيست که براي جستجو کردن يک راه و سرانجام رسيدن به آن انجام ميدهيم؛ بلکه شامل تمام کارهايي ميشود که براي دنبال کردن آن انجام ميدهيم. هر کسي در طول زندگي علاوه بر تمام حساب و کتابهاي ذهني خود مسيري را با قلبش دنبال ميکند و براي موفقيت در آن تلاش خود را به کار ميبرد. همه چيز در اين راه خوب پيش ميرود تا اين که در اين راه دچار يک تفکر وسواسگونه ميشويم: اين که مسير زندگي خود را درست انتخاب کردهايم يا نه؟ آينده اين مسير به قدر کافي روشن است يا تمام اقدامات ما تلاشهايي گزاف و بيحاصل ميشوند؟
شايد تعجب کنيد اما براي کسي که با قدرت و اطمينان قدم در مسير زندگي ميگذارد تمام اين سوالات و تفکرات بيمعنا خواهد بود. مثل جواني که به تازگي و با تصميم قطعي وارد زندگي مشترک شده است و اگرچه از آينده آن بيخبر است، اما اعتقاد دارد اگر هر قدم را به موقع بردارد و از نااميدي فاصله بگيرد قطعا آينده تيره و تار نيست.
از ديدگاه برخي از روانشناسان فقط و فقط زندگي در لحظه است که معنا ميشود و باقي تفکرات ما حاصل تصوراتي پوچ و انديشههايي مبهم در دود هستند!
حالا اين به خودِ فرد بستگي دارد که بتواند مسير زندگي را درست انتخاب کند يا نه. براي انتخاب بهتر 3 گام مشترک و مهم وجود دارد که در دانشگاه زندگي بدان ميپردازيم.
حتما بارها به دنبال سايت مسير زندگي يا هر منبع ديگري که بتوانيد با استفاده از آن به منابع روشني در ارتباط با انتخاب اهداف زندگي برسيد مراجعه کردهايد. در حالي که هيچ نسخه از پيش تعيين شدهاي وجود ندارد که بتواند به ما نشان دهد با توجه به اهدافمان کدام مسير قطعا ما را به مقصد ميرساند همواره فاکتورهاي مشترک زيادي وجود دارند:
اولين قدم مشترک در اين مسير، متوقف کردن اين فرآيند پيچيده و زمانبر جستجو است! نمونههاي آن را احتمالا بارها در زندگي تجربه کرده باشيد. مثلا با سرمايهاي که در دست داريد بارها و بارها مسيرهاي مختلف را رفتهايد و از آنها پشيمان شدهايد. در نهايت هم به قول قديميها به خاطر از اين شاخه به آن شاخه پريدن همچنان اندر خم يک کوچهايد؛ چون دقيقا نميدانيم از زندگي چه ميخواهيم!
حقيقت آن است که نميتوان مسير زندگي را با حفاري لايههاي مختلف ذهن کشف کرد. زندگي را شايد بتوان بر حسب حدس و گمان پيش برد ولي هيچ قطعيتي وجود ندارد که مسير قطعي وجود داشته باشد! بنابراين نگراني و فکر و خيال بيش از حد فقط باعث ميشود که در درياي نااميدي بيشتر غرق شويد!
به مرور زمان و وقتي که يک مسير را آغاز کنيد متوجه حضور يک GPS دروني در خودتان ميشويد! مسيريابي که راه را از درون به شما نشان ميدهد. شايد اين موضوع باعث شود تصور کنيد که کنترل مسير زندگي به طور رسمي از شما گرفته است. مولانا معتقد است که:
از اين که زندگي بارها زير و رو ميشود نگران نباشيد. از کجا مطمئن هستيد آن رويي که زندگي به شما نشان ميدهد بهتر از روي ديگر نباشد؟
شايد براي شما هم اتفاق افتاده باشد آن شور و عجله و هيجاني که معمولا در چهره همه مردمي که در خيابانهاي شلوغ با شتاب در رفت و آمد هستند ميبينيم.
به طور معمول وقتي که با مردم کار کنيد اولين چيزي که در چهره آنها ميبينيد آن عجله و شتابي است که در درونشان براي رسيدن به موفقيت موج ميزند. شايد به دليل آن باشد که آنها دائما روي مقصد تمرکز دارند؛ غافل از اين که زندگي يک فرآيند است؛ يک سفر!
براي سريعتر رسيدن به شيريني اهداف و دستاوردها بايد مشتاق شيرينکنندههاي مصنوعي باشيد؛ شيرينکنندههايي که اگرچه شيرين هستند اما در اصل هيچ ماده مناسب اوليه ندارند!
بنابراين به جاي تفکر درباره آن چه که نداريد يا قرار است به دست آوريد بهتر است روي داشتههاي خود تمرکز کنيد. مسير زندگي آن قدر ناهموار است که براي عبور از آن بيشتر به داشتههايتان نيازمند هستيد تا آن چيزهايي که شايد در آينده دور و نزديک به دست آوريد!
همه ما تصويري از آينده خود و انتهاي مسير زندگي که در حال طي کردن آن هستيم داريم؛ با اين حال تصوير شما هيچ ارتباطي با تصوير ديگران ندارد و مسير شما قرار نيست با مسير ديگران شباهتي داشته باشد که مدام خود را براي نرسيدن به آن سرزنش کنيد. تا هميشه زمزمه کنيد که شما يک نفر هستيد و روي اين کره خاکي يک مسير زندگي خاص خودتان را خواهيد داشت!
بنابراين به جاي اين که رد واقعيت را از روي مسير زندگي ديگران دائما تصور کنيد به فکر واقعيت واقعي خودتان باشيد و بيخيال واقعيت دنياي ديگران باشيد که ممکن است تا هميشه براي شما مجازي و دست نيافتني بماند!
براي خواندن مقالات بيشتر
ممکن است زمان زيادي را صرف فکر کردن درباره انتخاب غذاي مناسب براي تغذيه بدن و ذهنتان کنيد و به اين دليل که کاملا بين التهاب و افسردگي ارتباط مستقيم وجود دارد، ميتواند به وسيله رژيم غذايي انتخاب شده شما تشديد و يا کاهش پيدا کند. علاوه بر اين، يک برنامه غذاي مغذي ميتواند به کاهش بيماريهايي مانند بيماريهاي قلبي و عروقي، ديابت، برخي از انواع سرطان و پوکي استخوان کمک کند.
با اين حال، ما همچنين به يک تعادل سالم از تجربيات براي تقويت سلامتي روان و تندرستي نياز داريم. با در نظر داشتن اين موضوع، پلاتر ذهن سالم توسط متخصصين حوزه روانشناسي باليني و ذهن آگاهي ايجاد شد.
ذهن سالم محصول يکپارچگي است که عناصر مختلف سيستم مانند کارکرد مغز و روابط شما با ديگران را به همديگر متصل ميکند. براي رسيدن به سلامتي روان مطلوب، ما بايد روابط اجتماعي و همچنين مغزمان را تغذيه کنيم. بنابراين، در پلاتر ذهن سالم، «مواد مغذي روزانه و ضروري ذهني» براي ذهن سالم و تندرستي شامل موارد ذيل ميباشند:
به دقت و مشتاقانه بر روي يک کار با يک هدف خاص در ذهنتان، تمرکز کنيد. هدف اين است که توجه دقيقي به آن داشته باشيم. براي مثال ميتوان به امتحان دادن، پر کردن جدول و يا خواندن يک کتابچه راهنماي دستورالعمل اشاره کرد. در دنياي امروزه که اطلاعات به سرعت برق و باد به سوي ما سرازير هستند و ما هفت روش مختلف را در يک زمان به کار ميگيريم، بايد تلاش زيادي براي تمرين هنر تمرکز داشته باشيم.
بازيگوش، خودانگيز و مثل کودک باشيد؛ تجربيات جديد را کشف کنيد. گرگم به هوا بازي کردن، ساختن آهنگ، به گشت و گذار رفتن، رفتن به کلاس بداههپردازي، و نقاشي يک تصوير، همه از فعاليتهاي زمان بازي هستند. بازي کردن جزء حياتي سير تکاملي کودک است و همچنين در انعطافپذيري، خلاقيت و يادگيري مداوم ما بزرگسالان نقش بسزايي دارد. همچنين بازي کردن يک پادزهر قدرتمند براي استرس است.
با افراد ديگر ارتباط برقرار کنيد و به دل طبيعت برويد. مثلا با بهترين دوستتان ناهار بخوريد، با همسرتان در مورد چيزهاي غيرمهم صحبت کنيد و يا به تماشاي غروب بنشينيد. ارتباطات اجتماعي را ميتوان مانند نيازهاي مهم و اساسي براي تندرستيمان مانند آب، غذا و پناهگاه، حياتي و ضروري دانست.
ترجيحا به روش ايروبيک مانند شنا، پيادهروي و دوچرخهسواري ورزش کنيد. يوگا، پيلاتس يا کلاس رقص، گزينههاي ديگر هستند. وقتي ورزش ميکنيم، متابوليسم کل بدن را افزايش ميدهيم که عملکرد شناختيمان را بهبود ميبخشد، عملکرد يادگيري و حافظه را تقويت ميکند و ميتواند استرس، اضطراب و افسردگي را کاهش دهد. ورزش منظم به حفظ انعطافپذيري مغز کمک کرده و از تخريب مغز محافظت ميکند.
توجه خود را به سمت خود جلب کنيد و به احساسات، افکار و احساسات بدني که رخ ميدهند توجه کنيد. تمرين مديتيشنهاي ذهن آگاهي در حالات نشسته، ايستاده، درازکش، يا پيادهروي نيز از حالات زمان خلوت در نظر گرفته ميشوند. زماني که مشغول انعکاس يا ذهن آگاهي هستيم، بخش استراحت (پاراسمپاتي) سيستم عصبي اتونوميکمان را فعال ميکنيم که به ذهن و بدنمان کمک ميکند تا به حالت تعادل برگشته و باعث بهبود سلامت رواني، عاطفي و فيزيکي شوند.
اجازه دهيد که ذهنتان غيرفعال شده و آرام باشد. زمان استراحت را ميتوانيم به سادگي بدون هيچ برنامهريزي قبلي انجام دهيم. نگران بودن و برنامهريزي ليست کارهاي فردا از زمان استراحت حساب نميشوند. زمان استراحت، عدم فعاليت (در حالت بيداري) را با پذيرش آنچه کدام فعاليت ممکن است (يا ممکن نيست) به جاي داشتن دستور کار پيشکش شود، شامل مي شود. معمولا افکار يا بينشهاي بصري در طول زمان استراحت رخ ميدهند. در جامعه فعليمان، جايي که اغلب در زمانهاي آزادمان از تلفنهاي همراه يا ديگر دستگاههاي الکترونيکي استفاده ميکنيم، به راحتي خود را از زمان استراحت محروم ميکنيم.
براي خواندن ادامه مطلب
درباره این سایت